۲۵ دی ۱۳۸۸

دلبر عیّار


یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمی​دارم
زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم
جان من و جان تو گویی که یکی بوده​ست
سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم
رفتم بر درویشی گفتا که خدا یارت
گویی به دعای او شد چون تو شهی یارم
گرد دل من جانا دزدیده همی​گردی
دانم که چه می جویی ای دلبر عیارم
مولانا
سخن آهنگساز:
هرگز نمی پنداشتم روزی در فراق استاد بزرگوار و آهنگساز یکه تاز موسیقی، دست به قلم برده و شکسته آهنگی بنویسم. با اینکه یقین دارم پیشکش کردن آهنگ به استادی که حرف اول و آخر را در موسیقی و آهنگسازی زده است جسارتی بیش نیست، ولیک با ساختن «دلبر عیار» از میزان غم و اندوهی که سراسر وجودم را فراگفته اندکی کاستم.
روانش شاد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر